امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

کوچولوی من ، نفس بابا و مامان

امیرعلی ، امید مامان و بابایی

امیرعلی جونم سلام مامانی الان به زور شما رو خوابوندم تا بتونم یه کم برات بنویسم ، ببخشید اگه نمیتونم زیاد برات چیزی بنویسم مامانم.... اینجا پارک آبشاره... با بابایی و خاله منصوره رفتیم... عمو ایوب نبودش ، رفته شیراز ماموریت ، خاله اومده خونه ی ما... شما خیلی خاله منصوره و عمو ایوب رو دوست داری... الهی مامانی فدات بشه ، که هرجا بریم داری به اطرافت دقت میکنی... هوراااا....یه حرکت جدید یاد گرفتی...به قول بابایی ، اسب سواری... الهی قربون اون چشمات بشم.... قرررربون خنده هات نفسم... چیه؟؟؟؟ چرا تعجب کردی... واااای ،چه گل پسری...چقدر لباست بهت میاد....
23 تير 1394

سیسمونی

اینم از سیسمونی امیرعلی که باباجون و مامان جونش زحمت کشیدن ناگفته نمونه که بابایی هم خییییلی زحمت کشیده ایشالا که آقا امیرعلی قدر همشون رو بدونه..... راستی من چند تا عکس کلی گذاشتم و از کله سیسمونی عکس نگرفتم متاسفانه...           v این فیل رو ترنم برات خریده... خیییلی خوشگله دست گلش درد نکنه... ایشالا جبران کنیم ...             x     ...
17 تير 1394

عکس های چهار ماهگی امیرعلی

هرچی بزرگتر میشی بیشتر عاشقت میشیم کوچولوی ما... پسرکوچولوی ما توی 4 ماهگی مدام دستاتو می خوری و از این کارت کلی لذت میبری و منم دایم در حال شستن دست هات هستم... الان که دارم اینا رو برات می نویسم شما توی بغلم خوابیدی... خب دیگه بریم سراغ عکسات اینجا پارک آب و آتش ، شما سه ماه و نیم داشتی وقتی امیرعلی آواز می خونه...... اینجا داشتی آواز می خوندی و کلی از صدات لذت می بردی ، همه بهت نگاه میکردن و کلی ذوقت می کردن... الهی مامانی فدای خوابیدنت بشه..... پسرم دستاشو مشت کرده و داره شعار میده .... مرگ بر آمریکا.... امیرعلی درحال تماشای تلویزیون خیییلی دوست داشت...
9 تير 1394

عکس های سه ماهگی امیرعلی

نفس مامان الان 3 ماهه شدی... ماشالا روز به روز نازتر میشی کارای زیادی یاد گرفتی...آغون گفتن بلدی...راستی تا حالا 2بار به طور واضح گفتی مامان یه کوچولو دستتو می تونی بخوری...و از همه مهمتر دوست داری من و بابایی مدام بهت توجه کنیم و باهات بازی کنیم ، وقتی باهات بازی می کنیم و باهات حرف میزنیم ، شما هم برامون میخندی... من و بابایی هم با خنده هات سرحال میشیم و کلی انرژی میگیریم الهی مامانی قربون خودت و خنده هات بشه عزیزدلم.... . . امیرعلی و دریاچه چیتگر اینجا همینطور که تو تصویر پیداست چهارمین نمایشگاه بازی و اسباب بازیه که شما برای اولین باره رفتی نمایشگاه که شما در ...
5 خرداد 1394

بزرگترین نعمت زندگی ما امیرعلی جونم

فرشته ی کوچولوی ما ، امیرعلی روز شنبه 9 اسفند 93 ساعت 12:10 توسط خانم دکتر مریم صادق الوعد در بیمارستان نجمیه تهران به دنیا اومد و زمینی شد... وکلی برکت و شادی با خودش به خونه ی ما آورد... اون روز یعنی روزی که خانواده ی ما سه نفره شد یکی از بهترین روزهای زندگی ما بود خدا جونم به خاطر این نعمت بزرگی که بهمون دادی هزاران مرتبه شکرت... خدایا پسرمون را برامون سالم نگه دار و در تربیت کردنش هم بهمون کمک کن ....... وزن تولد : 3 کیلو و 530 گرم قد : 51 س م دور سر :35.5 دور سینه : 34.5 الهی مامانی فدای اون خنده هات بشه گوگولی من .... وقتی میخندیدی دلم می خواست بخورمت،راستی یادم...
18 اسفند 1393