عکس های 7 ماهگی عشقم
سلام عشق مامانی
همیشه به خودم میگفتم باید از لحظه لحظه های مادر بودنم به خوبی استفاده کنم تا یه روزی نرسه که به خودم بگم اصلا نفهمیدم امیرعلی چه جوری بزرگ شد....ولی الان که هفت ماهه که از به دنیا اومدنت گذشته به عقب نگاه میکنم می بینم چه زود داره میگذره ، نمی دونم از گذشت زمان با این سرعت خوشحال باشم یا ناراحت ... ولی اینو می دونم که از اینکه خدا یه فرشته ی نازی مثل تو رو بهمون داده خییییلی خوشحالم و هر چی شکرش کنم بازم کمه ... خدایا بخاطر این نعمت بزرگ ازت ممنونم
خب بریم سراغ عکسا
تو این عکسا امیرعلی 7 ماه و 3 روزش هست که با عمو حمید و خاله نگار رفتیم پارک آبشار
راستی یادم رفت برات بنویسم که وقتی 5 ماه و 10 روزت بود شروع کردی به سینه خیز رفتن اما عقب عقب میرفتی ولی بعد از یه مدت یاد گرفتی که جلو بیای و خودت رو به چیزی که می خوای برسونی
ماما و بابا و دردر و مم مم رو خوب میگی