امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره

کوچولوی من ، نفس بابا و مامان

سفر به اردبیل

1394/5/29 13:12
نویسنده : مجید
626 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امید مامانی

اینم از عکسای سفر به اردبیل و آستارا

بعد از دیدن این همه زیبایی منظورم گردنه حیران هست همه خستگی راه یادمون رفت

مامانی الهی فدات بشه که شما هم خییلی خوشحال بودی و دایم در حال آواز خوندن بودی

اینجا هم بعد از دیدن کلی مناظر زیبا وایستادیم که هندونه بخوریم...خییییلی چسبید ولی حیف که شما

نمی تونستی بخوری عزیزدلم

الهی قربون اون نگاهت بشم که دایم در حال کنجکاوی هستی و می خوای بدونی اطرافت چه خبره...

وااای خدای من

الهی فدای اون خنده هات بشم که با دیدن خنده هات انگار تمام دنیا رو بهم دادن...

ایشالا همیشه خندون باشی پسرکم...آرام

اینم از اردبیل

صبح زود بعد از اینکه نماز خوندیم ، سرشیر و عسل خریدیم و اودیم کنار دریاچه خوردیم

بعد از خوردن صبحونه کلی بازی کردیم...خیلی بهت خوش گذشت...خدا رو شکر

حالا بریم سراغ اصل مطلب...

اینم از بازارچه اردبیل...الهی فدات بشم که تو هم مثل مامانی عاشق بازاری...

اینم از مسجد جامع اردبیل

سرعین

مامانی فدا بشه که اینقدر تلفن عمومی برات جذاب بود.....

بازم همچنان چشمت به دنبال تلفن عمومی هست...خندونک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)